کوه باشی با نگاهش زیر و رویت میکند،،،چشمهای نافذی دارد عزیزجان من

ساخت وبلاگ

برای ی موضوعی رفتم پیش رئیس دانشکده مون و یجووووووری درباره آخاهی صحبت کردم ک کم مونده بود بشینه برام زار زار گریه کنه و بگه اصن بیا خودم طلاقتو از این دیو دو سر بگیرم،در این حد ینی(((((:

نپرسین موضوع چی بود فقط بدونین لازم بود(((:

البته بعدش ب سمع و تظر آخاهیم رسوندم ک چ دیو دوسری ازش ساختم(((((:

---------------------------

زن و شوهریم هستیم ک ساعت ۴ و نیم صبح اومدیم بخوابیم،بعد فقط ۱۰ دقیقه مسابقه بشین و پاشو(همون ک هرکی زودتر بشینه یا بلند بشه) برگذار کردیم تا مشخص بشه ک کی بلند شه بره برقا رو خاموش کنه(((:

آخاهی باخت((:

تا ۵ و نیم صبحم خوابمون نبرد چون بعد اون همه فعالیت دیگه خواب از سرمون پریده بود(((:

عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 211 تاريخ : جمعه 13 مرداد 1396 ساعت: 22:32