صاحب مجلس

ساخت وبلاگ

پارسال یکی از همین شبای محرم اومدیم با همسرم بریم بیرون،یهو تو کوچه نظرمون عوض شد و گفتیم بریم یکیاز مسجدای نزذیک خونه برای عذاداری،خلاصه راه افتادیم و رفتیم در مسجد،همسر رفت سمت آقایون و منم اومدم سمت خانوما ک یهو ی آقا اومد و در رو بست و گفت نمیشه بیاین داخل،خانومی ک همراهم اومده بود اول اصرار کرد و بعد ک اون آقا قبول نکرد بهم گفت ب خاطر غذا در مسجد رو بستن

برگشتم خونه و فکر میکردم ک حتما موقع دادن شام بوده ک در رو بستن ک شلوغ نشه تو رفت و آمدا ولی وقتی همسر 2-3 ساعت بعد برگشت فهمیدم هنوز خیلی تا پایان مراسم مونده بوده

بعدا از چندتا دیگه از بچه ها هم شنیدم ک گویا تو این شهر رسمه ک درا رو میبندن ک مثلا غذا ب اونایی بدن ک از اول مراسم بودن

هنوز اشکای اون شبم کاملا یادمه،حس میکردم امام حسین(علیه السلام) تو مراسمش راهم نداده

هفته پیش ک صحبتش پیش اومد،مامانمم ی خاطره مشابه گفت

خواستم بگم تو این شبا اگه بانیه مراسمی هستین حواستونو جمع کنید هیچ کس ب جز خود آقا صاحب این مجالس نیست پس انقد برای مراسمی ک فقط خدمتگذارشیم بزرگی نکنیم و تصمیمای عجیب  غریب نگیریم

شاید یکی بدجور دلش بشکنه انقد ک دیگه پای رفتنش ب هر مراسمی کنده بشه و ما مدیونشیم


بانونوشت:تو عذاداریاتون یاد همه باشین،یاد ماهم باشین لطفا(:

بانو نوشت2:وزن پنجشنبه 6 / 7 / 1396 == 55 کیلو و 500 گرم((:
|جمعه 7 مهر 1396| 21:47|بانو(:| نظرات (5)
عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 260 تاريخ : سه شنبه 18 مهر 1396 ساعت: 14:19