دلم هوای طو دارد،،،هوای زمزمه اط(:

ساخت وبلاگ

دیشب بنده ی عدد دیو دو سر بودم ک با اولین و کوچیکترین بهونه ای  ک آخاهی دستم داد ی طوفانی درست کردم ک بیا و ببین|:

وقتی شب از مهمونی برگشتم خوابیده بود،این ینی اونم عصبی شده بود|:

ما زن و شوهری هر وقت اعصابمون بهم میریزه میخوابیم(((:

امروزم شیفته|:

منم اصن اس ندادم|:

البته یکمم تقصیر اون بود|:


بانونوشت:امروز رفتم مهمونی خونه مریم ک مهمونی دیشبو بشوره و ببره(((: بعدم رفتیم سینما خوابیدیم(((: بعد سینما رفتیم ک بنده بلیط بگیرم،ینی ی کاری کردم کارستون((: اولش ک دیگه کم مونده بود اسم و فامیلمم یادم بره  و آخرش خانومه گفت کنفرانس ک نیست،هول نکن،گفتم بابا هول نکردم خوابم میاد،آخرشم ک بلیطا رو گرفتم و راه افتادم ک برم،از خانومه تشکر کردم و داشتم میومدم بیرون ک یهو خانومه گفت  خواهش میکنم البته قابلیم نداره،بنده هم گفتم خواهش میکنم و دوباره داشتم میرفتم بیرون ک یهو مریم گفت باااااااانو حساب نکردی((((((((((:

بانونشت2:تا حالا کسی ب رابطه دوستیتون با دوست صمیمیتون حسادت کرده؟ب شکل خنده دار و بچه گانه ای،یکی از دوستامون ب رابطه من و مریم حسادت میکنه و امروز عملا این موضوع رو عنوان کرد،باور این تفکرات بچه گانه تو این سن و سال خنده داره،از سن من گذشته این حرفا،برام خنده داره بیشتر((:

بانونوشت3:تیتر=حسین منزوی

عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 202 تاريخ : چهارشنبه 18 اسفند 1395 ساعت: 2:52