چشم بازارو در آوردم(((:

ساخت وبلاگ

انقد برای خونه خرید نکردم ک امشب وقتی رفتم خرید،قششششششنگ چشمه بازارو کور کردمو اومدم((:

میخواستم برم سالاد الویه برای شام بخرم،بعد یادم بود دفه پیش ک مریم اومده بود اینجا،سالاد الویه رو با ی چیز سفیدی قاطی کردیم و خوردیم ک خیلی خوش مزه شده بود،هرچی فکر کردم ک اون چیز سفید چی بوده،چیزی ب جز سس مایونز یادم نیومد،البته همش خودمم متعجب بودماااا ولی بلاخره رفتم خریدم،،،بعد ک برگشتم مریم بهم گفت اون چیز سفید خامه بوده(((((:

بعدش اینکه سس از این یه نفره ها گرفتم وقتی برگشتم خونه،فهمیدم دونه ای 1000 باهام حساب کرده و من اونجا تو مغازه فقط حس کردم خریدم گرونتر از حد نرمال شده،اومدم خونه تازه فهمیدم(((:

بعدترش،ی دونه از این دوغ کیسه ایا هم گرفتم،اومدم خونه واسه خودم دوغ ریختم و خوردم بعد همش فک میکردم چقد طعمش بد شده و مزه اش ی جوریه،تازه چشمم خورد رو کیسه دیدم نوشته شیر(((((:

کلا من خسته نباشم(((((:

عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 194 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 19:33