شلوغ پلوغ

ساخت وبلاگ

امروز تو آسانسور دانشگاه جلوی چشای متعجب آبدارچی دانشگاه،بلند بلند با مریم دعوا کردم|:

مریمم فقط بهم میگفت حساس شدی،موضوع مهمی نبود|:

خودمم میدونم اشتباه کردم|:

ولی مسئله اینجا بود ک اصن دلیل عصبانیتم فقط ی بخش کوچیکش ب خاطر خودم بودولی دلیل اصلیش این بود ک حس میکردم داره بهش توهین میشه

ی اخلاقی ک داره اینه ک همیشه جلو اطرافیان حتی وقتی حرفشون ناحقه و حق با خودشه،با شوخی و خنده کوتاه میاد و باعث میشه طرف مقابل پررو و متوقع هم بشه

طفلی،حرفای مفت اون یکی رو ک تحمل کرد هیچی،تازه عصبانیت مسخره منم تحمل کرد و هیچی نگفت

بهش گفتم نذار همه فک کنن تو فقط باید ناز بقیه رو بکشی و هواشونو داشته باشی،بذار بدونن تو هم نیاز داری ک بقیه هواتو داشته باشن

ازش ب خاطر دعوای امروزم باهاش عذرخواهی نکردم،دعواهای بدتر از اینم کردیم و کلا قهر و اینا تو کارمون نیست ولی فک کنم باید ازش عذرخواهی کنم

+ب نظرم آدمایی ک حرفاشونو رک میزنن و هرچی دلشون میخواد صاف تو چشمات میگن و بعد تو اگه یک هزارم همین رفتار رو باهاشون بکنی،نارحت میشن،اصلا آدمای جالبی نیستن

++باید ی برنامه درست و حسابی برا خودم بنویسم(:

+++خیلی درهم و برهم نوشتم،فقط نوشتم ک یادم بمونه(:

عاشقانه های یواشکی...
ما را در سایت عاشقانه های یواشکی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 199 تاريخ : سه شنبه 10 اسفند 1395 ساعت: 19:33