عاشقانه های یواشکی

متن مرتبط با «ها» در سایت عاشقانه های یواشکی نوشته شده است

تنها در خانه(:

  • بارها اومدم پستی رو ک قرار بود برای xجانم بذارم،بذارم ولی نشدهمسر رو فرستادن جایی ک انگاری آخر دنیاس،اینترنت ک اصلا نداره،شبکه های تلوزیونشم ک ی روز در میون قطع میشه،،از امروز صبحم آنتن تلفن همراه قطع شده و من نگرانشم ک وقتی نصف شب براش مریض میاد،تو این سرما با ی تیشرت راه نیفته بره سمت ساختمون مرکز-----چرا مردم فکر میکنن ک پزشکا نباید زندگی معمولی و عادی داشته باشن؟مثلا امروز مریض ب اتندمون اعتراض میکرد ک تو رفتی مرخصی!!!! اتندم میگفت بابا منم آدمم(((:یا تا وقتی با چشم خودم ندیدم،باورم نمیشد ک یکی ساعت ۳ونیم نصف شب،بیاد مرکز بهداشت چون شام سنگین خورده و ترش کرده!!!! وقتی زنگ رو زد،انققققققد ترسیدم ک مریض بدحال اومده و وقتی فهمیدم چرا اومده فقط داشتم شاخ در میاوردم|: |دوشنبه 9 بهمن 1396| 23:15|بانو(:| نظرات (0), ...ادامه مطلب

  • مامانا و بچه هاشون(:

  • با تمام وجودم،ب تمام مادرای قویی ک با وجود هزاران هزار مشکلی ک دارن،بازم مثل کوه پشت بچه شون میمونن و معنی مسئولیت پذیری رو میفهمن افتخار میکنمامروز تو درمانگاه پسر جوونی رو داشتیم ک یه بیماری خاص داشت ،ی جوون ک اسیر جسم یک بچه شده بود و مادری ک قوی بود،از ظاهرش معلوم بود جز افراد با درآمد خیییییلی پائینه ولی محکم پشت پسرش ایستاده بود-------دیدن والدین نامناسب هم ب شدت اعصابمو بهم میریزهصد بار ب ب,مامانا,هاشون ...ادامه مطلب

  • تار و پود هستیم بر باد رفت اما نرفت،،،عاشقی ها از دلم دیوانگی ها از سرم

  • ۱:زندگی بدون کتاب مثل سیاهچاله میمونه،پر از هیچی،گنگ و نامفهوم۲:از این ب بعد هر ۵ شنبه وزنم رو اینجا ثبت میکنم(: طبق برنامه ریزیم باید ان شالله تا آخر آبان ب وزن دل خواهم برسم(:۳:ب شدت نسبت ب هر جمع و شلوغی گارد پیدا کردم و انقد عاشق خلوتم شدم ک اصلا دوست ندارم بهمش بزنم،پنجشنبه ی مهمونی تو راهه و اصلنه اصلنه اصلا دلم نمیخواد برم،ی حصار ضخیم دورم کشیدم ک ب شدت,هستیم,نرفت،،،عاشقی,دیوانگی ...ادامه مطلب

  • آشفته بازار چهارشنبه(:

  • امروز بی نهایت خسته شدم،از صبح ک پاشدم دلشوره داشتم،خستگی رفت و آمد روز قبل هم بود،استرس از تکرار ی خاطره بد هم بود ک تمام ذهنم درگیر دور شدن ازش بود،بعدم استاد یک ساعت سر پا نگهمون داشت ک دیگه شونه هام داشت از جا کنده میشد،بعدم ک تا نزدیک 3 دوباره کلاس داشتیم،بعدم ک ی عالمه خبر عجیب و غریب جدید شنیدم و حسابی ذهنمو خسته کرد،عصبی شده بودم و ب اوضاع داغونمون تیکه مینداختم و میخندیدم،واقعا از اوضاع داغون و بی برنامه نظام آموزشیمون تعجب میکنم بعد تو فضای مجازی و غیره میبینی پرشده از توجه ب مسائل بی اهمیت ولی چیزای مهم اصلا ب چشمم نمیانخداروشکر ک هنوز آرامش خون,آشفته,بازار,چهارشنبه ...ادامه مطلب

  • جمعه ها را باید سکوت کرد شعر نوشت و باران را نوازش کرد …(:

  • امروز فهمیدم دنیا هنوز پر از معجزه اس،ینی همین ک الان من زخم بستر نگرفتم خودش این موضوعو ثابت میکنه،والا((: از صبح تمام خستگی این یک هفته رو ی جا خوابیدم و الان رسیدم ب این نتیجه ک دنیا چقد قشنگه مخصوصا اون قسمتش ک پاهات و دراز میکنی و تااااازه میفهمی ک چقد وحشتناک درد میکردن از خستگی (: همسرهم کشیک بود و نگران بودن اونم نبودم و خلاصه ک حسابی خوش گذشت((: بانونوشت:تیتر نمیدونم از کیه(:,جمعه,باید,سکوت,کرد,شعر,نوشت,باران,نوازش,کرد ...ادامه مطلب

  • جمعه ها،خود را بغل بگیر و ببوس و بخند(:

  • میخواستم اول از اراده ام مطئن بشم و بعد اینجا بنویسم ک چقد ب خودم افتخار میکنم که یه چالش جدید ب زندگیم اضافه کردم(: حالا دقیقا ۱۷ روز از شروع این مبارزه میگذره و خداروشکر تا اینجا عالی پیش اومدم(: خداجونم ممنون(: دلم میخواد خودمو بغل کنم و بوس کنم،خیلی دختر ماهی بودم(: اگه تا یک ماه دیگه ب امیدخدا ب همین خوبی ب مبارزه ام ادامه بدم،میام و اینجا میگم دارم چیکار میکنم و شما هم اونموقع برای جایزه هی تشویقم کنین(((: تو فکر ایجاد چند تا چالش دیگه هم هستم ک باید براشون برنامه ریزی کنم و انجامشون بدم و بعدش هی ب خودم افتخار کنم(((: بانونوشت:تاثیر دوست رو تو زندگیتون خیلی جدی بگیرین، دوستا خواه و ناخو,جمعه,ها،خود,بغل,بگیر,ببوس,بخند ...ادامه مطلب

  • نقطه ی امن جهان شیبِ کم شانه ی طوست ... (:

  • انقققققققققققد دلم براش تنگ شده ک حاضرم برای ی لحظه بغل کردنش تو همین لحظه،هرکاری بکنم ولی نمیشه خداجونم شکرت برای این بهشت کوچولو ک برام گذاشتی تو بغلش(: مهم نیست چقد باهاش اختلاف نظر دارم تو بعضی موضوعات،مهم نیست ک الان از دستش دلخورم و میدونم ک ازم دلخوره،مهم نیست ک بعضی وقتا حرف همو نمیفهمیم یا باهم لج میکنیم،مهم اینه ک طو بهشت منی(: بانونوشت:تیتر=میثم بشیری, ...ادامه مطلب

  • کوه باشی با نگاهش زیر و رویت میکند،،،چشمهای نافذی دارد عزیزجان من

  • برای ی موضوعی رفتم پیش رئیس دانشکده مون و یجووووووری درباره آخاهی صحبت کردم ک کم مونده بود بشینه برام زار زار گریه کنه و بگه اصن بیا خودم طلاقتو از این دیو دو سر بگیرم،در این حد ینی(((((: نپرسین موضوع چی بود فقط بدونین لازم بود(((: البته بعدش ب سمع و تظر آخاهیم رسوندم ک چ دیو دوسری ازش ساختم(((((: -, ...ادامه مطلب

  • دل خوشم کرده همین پیش طو عیاشی ها...(:

  • اگه خدا قبول کنه،داریم خونه تکونی میکنیم همچنان((:و خداروشکر تا الان نکشتمش((:انگاری اومده شهربازی،هررررکاری میکنه جز همونی ک بهش میگم(:ب طور مثال ۴ ساعت پیش بهش گفتم لباس کثیفاشو جمع کنه ک بندازم تو ماشین،الان رفتم میبینم ی کوه لباس تا شده جمع کرده ،میگم اینا چیه؟فرمودن لباساییه ک عید میخوان با خود, ...ادامه مطلب

  • جهان حاشیه ی جذابی ست... در حوالی طو!(:

  • همونجور ک رو نیمکت نشسته بودم،دیدمش ک از دور داره میاد،کت اسپرت مشکیش رو تنش کرده بود،با پیرهن سورمه ایه ک مامان براش خریده،کوله اشم رو دوشش بود،سرش پائین بود و گاهی میاورد بالا و ی نگاه ب رو به روش میکرد و دوباره میاوردش پائین،چن, ...ادامه مطلب

  • ماهی قرمزم و دلخوشیم این شده ک،،،عکس ماه طو بیفتد ب تن کاشی ها(:

  • هدیه روز مادر و پدر رو خریدم((((:دو تا کیف پول چرم ،جفت همدیگه برای مامانم و مادرشوهرم خریدم(:ی ست کیف پول و جا کلیدی چرم هم برای آقای پدرم خریدم((:برای پدرشوهر چیزی نخریدم،هم همسری مخالف بود،هم خاطره خوشی از هدیه دادن ب شخص ایشون ندارم،ترجیح دادم از ی سوراخ دوبار گزیده نشم(:خریدام امروز رسیدن(((:سایت بامیلو عاااااالیه،پشتیبانیشون خییییییلی خوبه،ساعت 1 نصفه شب زنگ زدم ب پشتیبانیش،انققققققد خوب و مودب برخورد و راهنمایی کرد ک حد نداشت،کپ کرده بودم،خرید از دیجی کالا و بامیلو رو حتما امتحان کنید،پشیمون نمیشین((:کاش تو سایتش یا تلفنش ی جایی داشت ک بشه ازشون تشکر کرد،خیلی خوب بودن(:ی عکس تو ی پیجی بود از خونه پروین اعتصامی،خیلی شبیه نبود ولی حس و حالش دقیقا کپیه حس و حال خونه مامانیم بود،گذاشتمش زمینه تبلت،خیلی حس خوبی بهم میده،حتی بوی آشناش رو هم میتونم حس کنم((:عجیب اینکه آخاهیم وقتی دید عکسو،گفت اینجا خونه مامانیه?گفتم نه،خیلی شبیهه?،یکم نگاه کرد،گفت ن،ولی انگار اونجاس((:ی چیزی میخواستم بنویسم الان یادم رفت((:یادم اومد((:ب نظرم زندگی مشترک مثل ی مبارزه است،ی مبارزه عجیب و پیچیدهدیشب با آخ, ...ادامه مطلب

  • با نگاهط همیه زندگیم برهم ریخت،،،عشق شد ساده ترین شکل فروپاشی ها(:

  • 1:نمیدونم چ ارتباطی بین کشیک آخاهی و درسای من هست ک هرررروقت میره کشیک،صد با  زنگ میزنه ک چرا درس نمیخونی و درس بخون!!!! رسماً از صبح دیوونه ام کرده((:2:چند شب پیش بنده خوابم برده بود و گوشیمم سایلنت بود،مامانم هی زنگ میزنه و هی من جواب نمیدم و خلاصه مامانم پریشون و مستاصل زنگ میزنه ب مریم ک بانو جواب گوشی نمیده و ....،حالا کلااااا مامانم 5-6 ساعت ازم بی خبر بود ک اینجوری بهم ریخته بود،بعد مادر شوهرم دقیقا از عید تا حالا از بچه اش بی خبره!!!! الان ب نظرتون غیر طبیعیه ک من فک کنم شوهرم بچه واقعی این خونواده نیست?/:3:صدبار بیشتر از اونی ک فکر کنید بهش گفتم ب مامانش زنگ بزنه،فایده نداره،مامانشو دوست داره خیلی زیاد ولی فک میکنم ی حسی تو دلش شکسته4:لعنت ب این کشیکا،لعنت!!!5:عشق ینی برام تخم مرغ شانسی بخری،ک بشینی اسباب بازیشو باهم درست کنیم،عشق ینی حواست ب دوغی ک میخوام با چیپس بخورم باشه ک بذاریش تو یخچال ک گرم نشه((:بانونوشت:تیتر=علی صفری, ...ادامه مطلب

  • از سری لذتهای یخ زدگی(:

  • هیچ لذتی بالاتر از خوابیدن تو اوووووج گرما زیر پتو و جلو کولر و خوابیدن تو اووووووج سرما زیر پتو و چسبیده ب بخاری نیست((:بانونوشت:خوشی قسمت دوم نسیبمون شده حساااابی((: هرچند ک کلا سرما دوست ندارم(:بانونوشت2:میریم ک داشته باشیم ی هفته پر از جیغ و داد و خون و در نهایت دیدن زیبایی تولد ی انسان رو(:, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها