عاشقانه های یواشکی

متن مرتبط با «بازار» در سایت عاشقانه های یواشکی نوشته شده است

آشفته بازار چهارشنبه(:

  • امروز بی نهایت خسته شدم،از صبح ک پاشدم دلشوره داشتم،خستگی رفت و آمد روز قبل هم بود،استرس از تکرار ی خاطره بد هم بود ک تمام ذهنم درگیر دور شدن ازش بود،بعدم استاد یک ساعت سر پا نگهمون داشت ک دیگه شونه هام داشت از جا کنده میشد،بعدم ک تا نزدیک 3 دوباره کلاس داشتیم،بعدم ک ی عالمه خبر عجیب و غریب جدید شنیدم و حسابی ذهنمو خسته کرد،عصبی شده بودم و ب اوضاع داغونمون تیکه مینداختم و میخندیدم،واقعا از اوضاع داغون و بی برنامه نظام آموزشیمون تعجب میکنم بعد تو فضای مجازی و غیره میبینی پرشده از توجه ب مسائل بی اهمیت ولی چیزای مهم اصلا ب چشمم نمیانخداروشکر ک هنوز آرامش خون,آشفته,بازار,چهارشنبه ...ادامه مطلب

  • چشم بازارو در آوردم(((:

  • انقد برای خونه خرید نکردم ک امشب وقتی رفتم خرید،قششششششنگ چشمه بازارو کور کردمو اومدم((:میخواستم برم سالاد الویه برای شام بخرم،بعد یادم بود دفه پیش ک مریم اومده بود اینجا،سالاد الویه رو با ی چیز سفیدی قاطی کردیم و خوردیم ک خیلی خوش مزه شده بود،هرچی فکر کردم ک اون چیز سفید چی بوده،چیزی ب جز سس مایونز یادم نیومد،البته همش خودمم متعجب بودماااا ولی بلاخره رفتم خریدم،،،بعد ک برگشتم مریم بهم گفت اون چیز سفید خامه بوده(((((:بعدش اینکه سس از این یه نفره ها گرفتم وقتی برگشتم خونه،فهمیدم دونه ای 1000 باهام حساب کرده و من اونجا تو مغازه فقط حس کردم خریدم گرونتر از حد نرمال شده،اومدم خونه تازه فهمیدم(((:بعدترش،ی دونه از این دوغ کیسه ایا هم گرفتم،اومدم خونه واسه خودم دوغ ریختم و خوردم بعد همش فک میکردم چقد طعمش بد شده و مزه اش ی جوریه،تازه چشمم خورد رو کیسه دیدم نوشته شیر(((((:کلا من خسته نباشم(((((:, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها