دیشب بعد مدتها با همسرم رفتیم پشت بوم شب نشینی،یکی از جاهایی ک هر دومون خیلی دوسش داریم(:2-3 ساعتی نشستیم و ب صدای نوحه و سینه زنی های هیت های اطراف خونه گوش کردیم و حرف زدیم،از یک سالی ک گذشت حرف زدیم،از تمام ناگفته هایی ک بینمون مونده بود،از خودمون گفتیم و از ی تجربه مشترک ک هرکدوم جدا تجربه اش کردیم و جز بزرگترین اتفاقای زندگیمون بود و اینکه چقد اون اتفاقا رو زندگیمون تاثیر داشته و ...وقتی دا, ...ادامه مطلب
صبح ب طور خودکار بیدار شدم،نگاه کردم دیدم ساعت ۶ و ۱۹ دقیقه است!!!چ وعضشه آخه/:,خیر,سرش,جمعه,است,مثلا ...ادامه مطلب