دو تایی رفتیم تو مغازه ک بنده ی بسته نون رژیمی بخرم،نتیجه اش این شد ک با ۶ تاااااااا بسته نون از مغازه اومدیم بیرون/:
ینی ب محض اینکه فروشنده گفت هر ۵ تا،۱ دونه اشانتیون داره،ی نگاه مریم ب من کرد و ی نگاهم من ب مریم و بعد در کسری از ثانیه دیدم مریم بدو بدو رفته ی بسته برداشته با خر ذوقی میگه اشانتیونش مال من((:
هیچی دیگه،برای یه اشانتیون،۴۱ تومن پول نون دادم،اونم نون خشششششک((((:
ینی ی بار نشده ما دوتا محض رضای خدا بدون حاشیه و مثل بقیه آدما ی کاری رو باهم انجام بدیم،همیشه ی دسته گلی آب دادیم((:
عاشقانه های یواشکی...برچسب : اشانتیون, نویسنده : 9banolabkhand9 بازدید : 173